بعد ازغیبتی چندماهه دوباره شروع به کارکردم...مدیریت .بلاگ
دوستان سلام این وبلاگ درمسابقه ی انتخاب وبلاگ برترماه شرکت کرده وازشما می طلبیم که به این وبلاگ امتیازبدید... نحوه ی امتـــییازدادن به این وبلاگ: یکی ازلینگ های زیرراکلیک کنید وبعدازآمدن صفحه ی جدید کلمه ی Voteراکلیک کنید لــــــطفاامتییازبدید
سلام به همه ی شمادوستان عزیز امیدوارم که دروبلاگم لحظات خوبی رابگذرونید من علیرضاهستم این تقریباباراولی نیست که وبلاگ دارم ولی می خوام این وبلاگم را تـــک کنم این وبلاگ موضوع معینی ندارد منتهای عکس های زیباوعاشقانه وداستان های کوتاه و... لــــطفاهم بعدازخــواندن هرمطلب نظرخودرادرج کنیــد خیال خسته ام تنهاست دلم غرق همان شب هاست اگر نیما شباهنگام به یاد یار خود ناکام نه من اما مثل نیمام تو را من چشم در راهم همه هنگام فضای این دلم تنهاست همه شب های من غرق همان رویاست تو هم در یاد من هستی به یاد آن شبی هستی که دور از هم ولی باهم همه در شادی مستیم به سلامتی سیگار که نوشت سرطان زا نه آبمیوه که نوشت صدرصد طبیعی
امسال همـ مثل هر سال بـבوטּ تو تمومـ شـב امسال همـ گذشت و باز مثل هرسال حرومـ شـב امسال همـ مثل هرسال نیومـבے تو پیشمـ ڪم ڪم בارم از בوریت בیگـــہ افسرבه میشمــ خستـــہ شـבمـ از ایـטּ ڪــہ تـنـهـا بشینمــ تـو ڪـنـج اتـاقــمـــ هـے عـڪسـاتو بـبـیـنـمـــ خستــہ شـבمو میخوامـ یاבمـ بره که هستمـ مـטּ از هـمـــہ ے בنـیــا בلـگـیـرمــ و خستمـ این عیـבو نمیخوامـ من ڪـــہ عیـבے ندارمــ احساس مـےڪنمــ בیگــہ هیچ راهـے نـבارمـ مـטּ مونـבمو تـنـهـایـیـمـ با ایـטּ בل زارمـ اما عـزیـزمــ عیـבو ، تبریـڪــ بــہ تــو مـیـگـمـ ♥♥♥♥♥♥♥ عیدت مبارک گـل نازمـ ♥♥♥♥♥♥♥
نـه نمـی دانــی…! انسان ها در این دنیا دو دسته اند: یا مهربان و کمیاب یا نامهربان و فراوان
چهــ زیبــاستـ وقتـیـ میفهمـیـ کسـیـ زیــر ایـن گنــبد کبــود انتظــارتـ را میـکشـــــد چــهـ شیــــــرینـ اســـــتـ طعــمـ پیامکیـ کــهـ میگـــوید : ” کجایـیـ” …..؟؟ بیادتم!حتی اگر قرار باشد شبی بی چراغ در حسرت یافتنت تمام دنیا را قدم بزنم
تا دیروز ، هرچه می نوشتم عاشقانه بود از امروز ، هرچه بنویسم صادقانه است عاشقانه دوستت دارم . . . در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟ مثل آرامش بعد از یک غم ، مثل پیدا شدن یک لبخند مثل بوی نم بعد از باران ، در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟ من به آن محتاجم ! می دانی … !؟ به رویت نیاوردم … ! از همان زمانی که جای ” تو ” به ” من ” گفتی : ” شما “ فهمیدم پای ” او ” در میان است . . . تنهایی یعنی : ذهنم پر از تو و خالی از دیگران است ، اما کنارم خالی از تو و پر از دیگران است ! به همون اندازه که ماهى دوست نداره برسه به خشکى دوست دارم . . . گفت : دوستت دارم هر چه گشتم مثل تو پیدا نشد گفتم : خوب گشتی ؟ گفت : آره گفتم : اگه دوستم داشتی نمی گشتی . . . آرزو کن با من که اگر خواست زمستان برود گرمی -دست - تو اما باشد آرزو کن با من “ما” ی ما ” من” نشود سایه ات از سر -تنهایی - من کم نشود . . . به اندازه ی ….. بی خیال …. تو فکر کن دوستت ندارم من از پس اندازه گرفتنش بر نمی آیم ! به دلم نشستی ولی دو زانو ! معذب نباش T برو عقب قشنگ تکیه بده T پاهاتم دراز کن T این دل فقط جای توئه بیستون کنده شد و عشق به جایی نرسید / دگر از تیشه ی فرهاد بدم می آید جلوی بعضی از خاطره ها باید نوشت : آهسته یادآوری شوید ، خطر ریزش اشک آدمی را دیدم با سایه ی خود درد و دل میکرد ! چه رنجی میکشد او وقتی هوا ابریست ! چه سخت است در جمع بودن ولی در گوشه ای تنها نشستن / به چشم دیگران چون کوه بودن ولی در خود به آرامی شکستن بین غمگین، ببین دلتنگ دیدارم... ببین خوابم نمی آید، بیدارم... نگفتم تا کنون، اما کنون بشنو: تورا بیش از همه کس دوست میدارم
مرا نگاه کن ببین چه انتظاری به روی پلکهایم خانه کرده است . غم را از چشمانم فقط تو میتوانی بخوانی خود را به ندانستن نزن - می دانم که میدانی غصه در دلم خانه کرده است نمیخواهم غصه ام را بخوری اما قصه ام را بدان
چه زیباست بخاطر تو زیستن وبرای تو ماندن بپای تو مردن وبه عشق تو سوختن؛ وچه تلخ وغم انگیز است، دور از توبودن، برای تو گریستن؛ و به عشق و دنیای تو نرسیدن؛ ایکاش می دانستی بدون تو، مرگ گواراترین زندگیست؛ بدون تو وبه دور ازدستهای مهربانت، زندگی چه تلخ وناشکیباست. ایکاش می دانستی مرز خواستن کجاست، وایکاش میدیدی قلبی راکه فقط؛ برای تو می تپد دوست دارم تا اخرين باقيمانده ی جانم تو را عاشق كنم زندگی من در زلالی چشمان تو خلاصه شده زندگی من در نفس های بازدم تو جاری شده زندگی من در همين از تو نوشتن ها وسعت يافته نفس كشيدن من تنها با ياد اوری زنده بودن تو امكان پذير است همين كه گاه نگاه چشمان پر از عشق يا سردی تو را ميبينم برايم كافی است و قانع كننده است كه زندگی زيباست اگر روزی از ديار من سفر كنی با چشمانی نابينا شده از گريستن در نبودت جای قدمهايت را بر روی سنگفرش خيابان گل باران ميكنم I LOVE YOU امشب سرآن دارم . تا با تو سخن گویم راه تو بپویم من . اسرار تو راجویم امشب که نهم برسر. قرآن تو را تا صبح، خواهم که به درگاهت . آشفته کنم مویم امشب ز تو می خواهم . تاعفوکنی من را زین رو به درت تا صبح . خاک ازتوبه می سویم امشب بپوشم جوشن . با خواندن نامت من یارب زبلاهایت . ایمن بنما کویم!
این عكسو دیدم یه حس خاصی بم دست داد در تمام لحظه هایم دختر کوچک به مهمان گفت:میخوای عروسکهامو ببینی؟
عمو سبزیفروش! . . . بله. سلام دوستان من دریک جامعه ی مجازی فیسبوک به نام فیسبوک ایرانی شرکت کردم خودش خیلی عالیه وشمارودعوت می کنم که دراین فیسبوک ثبت نام کنیدواقعاعالیه آدرس فیسبوک:facebook.poemse.com آدرس صفحه ام:facebook.poemse.com/alihardanzadegan
گـاه בلـمــ مےـگـیرב
گـاه زטּـבگــے ســخـتــــ مےـشـوב
گـاه تـטּـهـا , تـטּـهـایـے آرامـشــ مـے آورב
گـاه گـذشـتـهـ اذیـتـمـ مـیـکـنـב
ایـטּ `گـاه هـا`... گـهـگـاه تـمـامــ روز و شـبــ مـنــ مےـشـو טּـב
آטּـوقـت بـغـض گـلـویـم را مـےـگـیـرב !
בرسـت مـثـل هـمےــטּ روزـها ...
امشب به درت خواهم . تاصبح همی کوبم تا خود به درآئی زان . عطرت به صفا بویم
امشب زغمم تاصبح . حرف دل خود گویم پیمانه به پیش آری . تا باز کنی رویم
امشب زمیت نوشم . تا مست کند آن می، من را که گنه کردم . بسیار مدد جویم
امشب به سرم می زن . بی خود ز خودم گردان زیرا که ز رویت من . بسیار شرم رویم
امشب به درت کوبم . تا بازکنی در را می کوبم و می خواهم . دست از گنهم شویم
امشب در لطفت را . بگشا زبرم جانا مردانه تو را گویم . راهت به لقا پویم
امشب زمیت ساقی . مستم توچنان گردان تا بازشوم عبدت . کفران نشودخویم
فكر كنم شما هم مثل من همین حس رو دارید
*****************
هیچ كاری ندارم به اینكه ولایی هستی-مذهبی هستی-منافق
هستی-مسلمون هستی یا نیستی-سبز هستی وغیره........
هركی و هرچی كه هستیم مهم اینه "انسان هستیم"
******************
دم هرچی جانبازه گرم
میخام این كتیبه رو با بازنشر منفجر كنید
سكوت واسه چی؟؟؟
تکرار می شوی
اما
تکراری نمی شوی…
مهمان با مهربانی جواب داد:بله.
دخترک دوید و همه ی عروسکهاشو آورد،بعضی از اونا خیلی بانمک بودن
.دربین اونا
یک عروسک باربی هم بود.
مهمان از دخترک پرسید:کدومشونو بیشتر از همه دوست داری؟
و پیش خودش فکر کرد:حتما" باربی.
اما خیلی تعجب کرد وقتی که دید
دخترک به عروسک تکه پاره ای که یک دست هم
نداشت اشاره کرد و گفت:اینو بیشتر از همه دوست دارم.
مهمان با کنجکاوی
پرسید:این که زیاد خوشگل نیست! دخترک جواب داد:
آخه اگه منم دوستش نداشته
باشم دیگه هیشکی نیست که باهاش بازی کنه و دوستش داشته باشه ،
اونوقت دلش میشکنه...
سبزی کمفروش! . . . . بله.
سبزی خوب داری؟ . . . بله.
خیلی خوب داری؟ . . . .بله.
عمو سبزیفروش! . . . .بله.
سیب کالک داری؟ . . . بله.
زالزالک داری؟ . . . . . . بله.
سبزیت باریکه؟ . . . . . بله.
شبهات تاریکه؟ . . . . . بله.
عمو سبزیفروش! . . . .بله.
» عیدت مبارکه...
» نمی دانم...
» چهــــــ زیباستـــــــــ
» بیادتم
» شکلک زیبای دوستت دارم...
» SMSعاشقانه...
» غمگین دیدارم...
» تنگه تنگ...
» مرانگاه کن...
» چه زیباست...
» امشب که نهم برسر. قرآنِ تو را تا صبح، خواهم که به درگاهت . آشفته کنم مویم
» یه خبرمهم
» بین من وزمین
» اگه یباردیگه بدنیابیای دوست داری کدوم باشی؟
» وقتــی
» ....
Design By : WeblogBartar.com |